نمی دونم نبودت سهم قلبم
دقیقاً از چه روز و ساعتی شد
فقط می دونم از روزی که رفتی
تموم خاطراتم خط خطی شد
جدا شد دستم از دستت، تو رفتی
همه روزای هَفتَم مثل هم شد
دلم لرزید و دور از تو تَرَک خورد
بنای روزگارم اَرگ بم شد
نمی دونم هزار و سیصد و چند
نمی دونم که چی شد یا چرا شد
کدوم از روزهای هفته بود و
چه جوری دستم از دستت جدا شد
سروده ی 1389
خوب بود فقط وزن عامیانش به محتواش نمیاد.
موفق باشید
التماس دعا
بسیار زیبا بووووود
سلام
خواندمت
سلام
اتفاقتن اومدم اینجا
پست قبلی خیلی خیلی توپ بود
اما این پست یکم "زرد" بود!
خوشحال میشم سر بزنی
سلام
میبینم که قالب عوض کردی!
خوبه خوبه...کم کم داری به بلاگ اسپات نزدیک میشی (وقتی از تبلیغات وبلاگی خسته شدی) :دی
امیر چرا شعر جدید نمی گی؟ بابا چشممون خشک شد به این وبلاگ!
تو غریبی و من غریب...و غریب با غریب انس گیرد...شعر بگو
پی نوشت: دیدی چه خودمونو تحویل گرفتم؟ بعدا باید حساب کنیااا
سلام
میبینم که قالب تهی کردی! :)
بلاگ اسپات آخه فیلتره
هی....
تو غریبی و من غریب... و غریب با غریب انس میگیرد... این خودش شعره
سلام
مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل
کدوم از روزهای هفته بودو
اول فکر کردم وزنش مشکل داره بعد دیدم نه نداره به هر حال ببخشید
مرسی. :)
امیرجان برای اولین باره اومدم دیدن دلهره های خودنویست .جالب بود بازهم بنویس ازون شعرهای کودکانه ات که برایم می سرودی بی آنکه وزن و قافیه ای داشته باشد.
سلام من کلا وقتی یه متولد مهر 69 می بینم یعنی مثل خودم خوشم می آد.همین دیگه کلا خوشم میاد.
سلام
لطف دارید
زیباترین شعری بود که تاحالا خوندم!!! فوق العاده بود! هیچ شعری تا حالا منو اینجوری مجذوب خودش نکرده بود!!!
لطف دارید