ماه را نزدیک کن! نزدیک تر! نزدیک تر!
تا نباشد کوچه ای، از آسمان تاریک تر
راه را گم کرده ام من! ای خدا دیگر نکن
کوچه را بن بست تر! بن بست را باریک تر!
دوربینم چشم هایم را ملامت می کند:
« شهر را باید ببینی بار دیگر نیک تر
پیرمردی با لباسی از زمستان پاک تر...
کودکی با چکمه ای از کفش دنیا شیک تر... »
راه را گم کرده ام من! ماه را نزدیک کن!
ای خدا! ای از رگ گردن به من نزدیک تر!
9بهمن89
پی نوشت:
ساعت شماطه دارم مثل هرشب سالم ست
امشب اما تیک تاکش تاک تر، نه! تیک تر!
خسته ام از پوزخند تلخ انتگرال ها
رشته ام را کن خدایا بعد از این فیزیک تر