کلَّ یومٍ هو فی شأن- الرحمان،آیهی 29
زلف باد را که شانه میزنی
حرفهای عاشقانه میزنی
حرفهای عاشقانه میزنی
حرفهای عاشقانه میزنی
در میان یک کویر سوخته
طرح چند رودخانه میزنی
یا برای مرغ دل شکستهای
روی شاخه آشیانه میزنی
در خصوصِ طعمِ صلح و آشتی
با ستمگران گمانه میزنی
یا برای جانِ چند بیگناه
با طناب دار چانه میزنی
حرفهای عاشقانه میزنی
حرفهای عاشقانه میزنی
زنگ خانههای غم گرفته را
دیدهام که بیبهانه میزنی
دیدهام، ولی... ولی... ولی چرا
زنگ خانهی مرا نمیزنی؟
1390