این شعر را سال ِ گذشته درباره ی آونگ ِ فوکوی ِ دانشکده ی مان سرودم و در نشریه ی تکانه منتشر شد:
بی جوش و خروش پشت ِ شیشه / صفر است تِتای ِ تو همیشه
بی خود به تو گفته اند آونگ / کو حرکت ِ ساده ی هماهنگ
نیروی ِ مماسی ات کجا رفت؟ / آن شور ِ حماسی ات کجا رفت؟
با اینکه دراز مانده سیمت / کو دوره تناوب ِ قدیمت؟
کو سرعت ِ قبل در تو آونگ؟ / معتاد شدی مگر تو آونگ؟
از بس که تو خسته ای همیشه / یک گوشه نشسته ای همیشه
قربان ِ قیافه ی چو ماهت / کافیست! چقدر استراحت !؟
باید به تو گفت رُکُّ و رو راست / وضعیت ِ تو شبیه ِ ماهاست
این قد ِ دراز را بجنبان / دانشکده را کمی بلرزان
این قافله را به حرکت آور / بر سفره ی علم برکت آور
در پیله ی خود مباش یک چند / مگذار مهندسان بگویند:
"این سیم ِ دراز ِ نازک احوال / با اینکه فضا نموده اشغال
بی دامنه است و بی بسامد / یک حرکت ِ ساده هم ندارد".
برخیز که گشته خیط اوضاع / باید بشود edit اوضاع
آونگ ِ فوکو بیا بچرخیم / برخیز و بچرخ تا بچرخیم
حوالی دی ِ 88- تهران
خیلی جالب بود. البته آونگمون اگر هیچ خواصیتی نداشته باشه واسه ی عکس انداختن همیشه سوژه ی خوبی بوده. اگر این بار دوربینتون چشمهاتون رو ملامت نکنه میتونین یه استفاده هایی هم از این دکور بی نوسان بکنید.
خوب بود!!
دوباره سلام استاد. جشنواره تاتر تموم شد! یه کم دیر فهمیدم بهتون بگم. جشنواره موسیقی شروع شد. برنامه ی اجرا ها رو از اینترنت میتونید بگیرید. همه جور گروه هست؛ از ارکستر سمفونیک بگیرید تا رضا صادقی!!!
فعلا...
سلام جانم
سلام...خیلی جالب بود...
بر وزن دماوندیه یه بهار بود؟ بسیار بسیار زیبا بود:)
در پناه حق
یا علی
سلام
بله بر وزن ِ دماوندیه
آونگ فوکو چیه؟
یه آونگ ِ درازه که چرخش ِ زمین رو نشون میده