دفتر ِ اشعار ِ مرا پاره پاره کن
رقص ِ غزل های ِ دلم را نظاره کن
هر چه صلاح است بگو تا بسُرایم
هر چه صلاح است بگو... نه! اِشاره کن
مشکلم این است که قلبم ز ِ تو دور است
دوریِ قلبم ز ِ تو را زود چاره کن
زود به آتش بکش این کلبه ی غم را
پیش ِ خودت خانه برایم اِجاره کن
. . .
گوش به حرفم نکرد این دل ِ یاغی
می دهمش دست ِ تو، او را اِداره کن
آبان 1389
سلام امیر جان
ممنونم از حضورتان در وبلاگ ........ و تشکر می کنم از لینکتان ....... با احترام نامتان ثبت شد در پیوندها
وزن شعر قبلی تون نسبت به این شعر خیلی بیشتر رعایت شده بود .
آره منم موافقم که شعر قبلی فوق العاده بود البته اینم قشنگه ها ولی اون چیزی دیگر بود
عالی بود....عالی...مخصوصاً مضمونش...توش یه چیز جالب دیده میشه....بیت اخر و ماقبل اخر بهترینند.
در پناه خدا
سلام استاد
مثل اغلب اوقات زیبا و تحسین برانگیز
شاد و سربه هوا باشید
سلام جانم
ممنون
سلام
این وبلاگ جدیدتان را که دیدم بسیار خوشحال شدم و از خواندن شعر هایتان بسیار محظوظ !
شاید من اشتباه می کنم ولی فکر می کنم توی چند تا از شعرهایتان از فاضل نظری تاثیر زیادی پذیرفته اید به طوری که کاملا محسوس است
البته تاکید می کنم که امکان دارد اشتباه کرده باشم
دوباره سلام
اشتباه کرده بودم !!!
سلام
نه چرا اِشتباه کرده باشید.
واقعاً خودم هم اِحساس می کنم "هوای ِ سیب خوردن" ابیات ِ نزدیک به فاضل دارد و قس علی هذا
سید
این ابیات وسطش رو چرا نذاشتی؟
انشالله اداره می کنه
خوب
سلام بر شما.
دعوتید برای خواندن غزل تقدیمی ام به سهراب عزیز.
پیشاپیش از حضور و نقد ارزشمندتان متشکرم. روزگارتان همیشه غزل.
سلام
ممنون