هین قلم را بر غزل بسپار تو تا که گویی اندر ان اسرار تو گر نتانی تو غزل گویی ، بدان کرده ای ذهن خودت افگار تو هی فشار اری بر ان ذهن ظریف تا سرایی یک غزل بر ساز تو تا رود از ذهن فیزیک و حساب می رود از یاد تو اشعار تو پس رباعی گوی و ول کن ان غزل ان دروغی باشد از پندار (نفس) تو
تانستن : توانستن رهوار نتانی شد زین روی که چون ناقه بسته است تو را زانو این عقل عقال تو
هین قلم را بر غزل بسپار تو تا که گویی اندر ان اسرار تو گر نتانی تو غزل گویی ، بدان کرده ای ذهن خودت افگار تو هی فشار اری بر ان ذهن ظریف تا سرایی یک غزل بر ساز تو تا رود از ذهن فیزیک و حساب می رود از یاد تو اشعار تو پس رباعی گوی و ول کن ان غزل ان دروغی باشد از پندار (نفس) تو
تانستن : توانستن رهوار نتانی شد زین روی که چون ناقه بسته است تو را زانو این عقل عقال تو
موجــــزار
یکشنبه 23 مردادماه سال 1390 ساعت 17:39
مثل خودم یه مهر ماهی هستی ... شعر هات رو خوندم دوست داشتم ... خوشحالم که باهات اشنا شدم
امروز رتبه اول لایک خور برای این نوشتهی شما بود با ۴۰۸ لایک. خواستم به عنوان یک گودری بهتون تبریک بگم. به لایک خور خوش اومدید. http://goder.hopto.org/hot/
به بابام میگم موجودی حسابت چقدره؟ میگه: پول میخوای؟ پـَـَـ نــه پـَـَــ می خوام ببینم چقدر دیگه با بیل گیتس فاصله داریم
**********************
با دوستم رفتیم تو یه مغازه ی شلوغ که عسل طبیعی میفروشه؛ نوبت ما که میشه طرف میگه:شمام عسل میخواین!؟ ، پـَـَـــ نــه پـَـَـــ دوتا زنبوریم اومدیم استخدام شیم **********************
استاد: کی جواب این سوالو میدونه؟ من دستمو بردم بالا. استاد: میخوای جواب بدی؟ من: پــــَ نه پــــَ میخوام ببینم باد از کدوم ور میاد
په آفرین!
احسنت !
بگذار قلم را به غزل بسپارم
شاید گره ای باز شود از کارم
پرسید مگر تو هم غزل می گویی؟
گفتم په نه په من فقط رباعی دارم
فک کنم این جوری درست تره !!
یعنی وزنش حفظ میشه
مرسی. نه همون نسخه اصلی درسته.
هین قلم را بر غزل بسپار تو
تا که گویی اندر ان اسرار تو
گر نتانی تو غزل گویی ، بدان
کرده ای ذهن خودت افگار تو
هی فشار اری بر ان ذهن ظریف
تا سرایی یک غزل بر ساز تو
تا رود از ذهن فیزیک و حساب
می رود از یاد تو اشعار تو
پس رباعی گوی و ول کن ان غزل
ان دروغی باشد از پندار (نفس) تو
تانستن : توانستن
رهوار نتانی شد زین روی که چون ناقه
بسته است تو را زانو این عقل عقال تو
میدانی که با وبت چه حالی کردم؟
بعدش آمدم لینکتُآنی کردم
خلاصه که اگر دوست داشتی من را
مهمان پیوندهای وبلاگت کن
وزنش اگرم خوب هست قافیه ای
حیف ندارد خدارا کمکی
هین قلم را بر غزل بسپار تو
تا که گویی اندر ان اسرار تو
گر نتانی تو غزل گویی ، بدان
کرده ای ذهن خودت افگار تو
هی فشار اری بر ان ذهن ظریف
تا سرایی یک غزل بر ساز تو
تا رود از ذهن فیزیک و حساب
می رود از یاد تو اشعار تو
پس رباعی گوی و ول کن ان غزل
ان دروغی باشد از پندار (نفس) تو
تانستن : توانستن
رهوار نتانی شد زین روی که چون ناقه
بسته است تو را زانو این عقل عقال تو
مثل خودم یه مهر ماهی هستی ... شعر هات رو خوندم دوست داشتم ... خوشحالم که باهات اشنا شدم
شما شاعری؟
اگه بله، بگو ببینم، شعر هم میگی؟
واقعاْ عالی و خلاقانه. :)
سلام دوست هنرمندم، شما هم دعوتید:
دومین مسابقه خاطره نویسی از سفره های افطاری
با داوری آقایان:
جواد محقق- محمد کاظم مزینانی و کمال شفیعی
www.loghme.com
خیلی قشنگ و دل نشین بود
امروز رتبه اول لایک خور برای این نوشتهی شما بود با ۴۰۸ لایک.
خواستم به عنوان یک گودری بهتون تبریک بگم.
به لایک خور خوش اومدید.
http://goder.hopto.org/hot/
سلام
جالب بود
سلام
متشکر
به بابام میگم موجودی حسابت چقدره؟
میگه: پول میخوای؟ پـَـَـ نــه پـَـَــ
می خوام ببینم چقدر دیگه با بیل گیتس فاصله داریم
**********************
با دوستم رفتیم تو یه مغازه ی شلوغ که عسل طبیعی میفروشه؛ نوبت ما که میشه طرف میگه:شمام عسل میخواین!؟ ، پـَـَـــ نــه پـَـَـــ دوتا زنبوریم اومدیم استخدام شیم
**********************
استاد: کی جواب این سوالو میدونه؟
من دستمو بردم بالا.
استاد: میخوای جواب بدی؟
من: پــــَ نه پــــَ میخوام ببینم باد از کدوم ور میاد
سوسک اومده تواتاق دمپایی رودادم مامانم..میگه بزنمش؟؟؟میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ بده پاش کنه تندتر بدوه !
پدرم مرده دارم اشک می ریزم
مامانم میاد می گه ناراحتی پسرم؟
میگم په نه په
از خوشحالی باورم نمی شد بمیره دارم اشک شادی می ریزم
سلام. وب خوبی داری موفق باشی
سلام
ممنان