توضیح: این شعر را من و دوست خوبم سعیدطلایی برای جشنوارهی ایران1404 سرودهایم. محتوایِ این شعر بازارمشترک توصیفِ وضع موجود کشور، دورنمای آینده، مخاطراتِ پیشِ رو و غیره است. میتوانید فرض کنید که ابیاتِ قوی را من گفتهام و ابیاتِ ضعیف را سعید. یا برعکس! هر جور راحتید!
بشنو از من چون که جرأت میکنم
کلهام را در سیاست میکنم
انتقاداتی به دولت میکنم
یا به مسئولین جسارت میکنم
تا بفهمم مشکلی گر هست، چیست؟
کار و بار ِ مملکت شوخی که نیست!
خشت اول چون نهد معمار راست
تا ثریا میرود دیوار راست
این همه دیوارِ کج! مشکل کجاست؟
بررسی شد. ظاهراً از گونیاست
بعد از این باید به بنا گفت: «ایست!
کار و بار مملکت شوخی که نیست»
عدهای دائم ریاست میکنند
چون ریاست با سیاست میکنند
توی تاکسی هم که صحبت میکنند
سفت از دولت حمایت میکنند
این خودش شایسته سالاریست، نیست؟
کار و بار مملکت شوخی که نیست
تا در ایران گشته جاری جوی نفت
میدهد هر سازمانی بوی نفت
دستمان ماندهست در گیسوی نفت
پاچههامان گیرکرده توی نفت
غافلیم از اینکه اینها رفتنیست
کار و بار مملکت شوخی که نیست
سهممان اینقدر نان، یک کاسه ماست
میخوریم و کارمان شکر خداست
باز میگویند: «بیپولی کجاست؟
فقر مالِ انگلیس و گامبیاست».
خنده باید کرد یا باید گریست؟
کار و بار مملکت شوخی که نیست
مردمی داریم، از بس سادهاند
(گرچه از دنیا عقب افتادهاند)
پای صندوق اکثراً آمادهاند
چون به آنها باز قولی دادهاند
پس شما هم یک نگاهی کن به لیست
کار و بار مملکت شوخی که نیست
گرچه فعلا ابتدای این رهیم
بعدِ بسم الله رحمان رحیم
مثل یک تولیدی خوب و فهیم
هر دو ساعت یک مقاله میدهیم:
فلسفه، منطق، نانو، فیزیک، زیست
کار و بار مملکت شوخی که نیست
بعد از این باید فقط کوشش نمود
دم به دم اوضاع را سنجش نمود
سنجشی با متر یا خطکش نمود
بعد هم یک ساعتی ورزش نمود
فیالمثل با یک دوچرخه توی پیست
کار و بار مملکت شوخی که نیست
غرب –آنجایی که مادر مامی است-
دائماً هی غرقِ ناآرامی است
ما ولی اخلاقمان اسلامی است
پس وجود خنده هم الزامی است
«نمرهی ما میشود از صد، دویست»
کار و بار مملکت شوخی که نیست.
تابستان 90