با اجازه از پروین اعتصامی
قلچماقی نخبهای را دید و دستش را گرفت
گفت: این دست است آقا، دستهی ساتور نیست
گفت: دانشجو! چرا مزدور آمریکا شدی؟
گفت: هرکس انتقادی کرد او مزدور نیست
گفت: اینجا هیچ اشکالی ندارد انتقاد
گفت: پس آیا کسی در خانهاش محصور نیست؟!
گفت: این چیزی که میگویی غرضورزانه است
گفت: دیدی انتقادی ساده هم مقدور نیست
گفت: باید آورم مأمور و دربندت کنم
گفت: دانشگاه جای افسر و مامور نیست
گفت: تا آید حراست داخل مسجد بمان
گفت: مسجد جایگاه مردم ناجور نیست
گفت: مستی زان سبب هی حرفِ بیخود میزنی
گفت: آن هم علتش چیزی به جز کافور نیست
گفت: گویا نوری از ایمان نداری در دلت
گفت: ایمان هست اما هالهای از نور نیست
گفت: مجبوری مطیع حرف های من شوی
گفت: در «اندیشهی 2» آدمی مجبور نیست
گفت: خواهی دید وقتی میروی بالای دار!
گفت: باشد، خون ما رنگینتر از منصور نیست
خیلـــــــــــــــــــــــــــی عالی بود
مخصوصا وقتی خودتون می خوندینش
:
از اون شعر دلتای دیراک تون هم خیلی خوشمان امد...ینی عالی بووود
توی چهارسال فیزیک خوندن ، اینقدر لذت نبرده بودم ازش :دی
ممنون از لطفتون
مرحبا
عالییییی
نکتش اینه که خودتون دانشجو اید و دارید میگید
ایییییییی آقااااااااااااااااا.
دست رو دل خودتون و بقیه نذارید که خییییییییینه!!
راستی با افتخار لینک شدید
سلام آقای موسوی
به نظر من این شعر اصلا شعر خوبی نیست
بوی عصبیت و غرغر می دهد
ضمن اینکه از لحاظ محتوی همان شعر پروین است و خیلی ضعیف تر و نخ نما شده تر از آن. یعنی حرف تازه ای نزده اید
آن شعر ظریف و نغز است نه مثل شعر شما که خیلی رو و سطحی یکسری چیزها را مطرح می کند
با شعرهای خوبی که از شما سراغ دارم، این اصلا شعر خوبی نبود
سعی کنید شبیه آقای هالو نشوید که با گفتن چیزهایی مثل "هاله نور" و این چیزها بخواهید طنز بنویسید. گول به به و چه چه ها را نخورید.
سلام
ممنون
سلام خسته نباشید یه سوال یاشاید شکایت ... چرا خودتون رو بامنصور حلاج مقایسه کردید
سلام
منظورتون رو درست متوجه نمیشم. من که نگفتم من مثل اونم که
ارادت
فوق العاده بود!
ممنون
خیلی قشنگ بود
در به در همیشگی
کولی صد ساله منم
خاک تمام جاده هاست
جامه ی کهنه تنم
هزار راه رفته ام
هزار زخم خورده ام
تا تو مرا زنده کنی
هزار بار مرده ام
شب از سرم گذشته بود
در شب من شعله زدی
برای تطهیر تنم
صاعقه وار آمده ای
قلندرم قلندرم
گمشده ی در به درم
فرو تر از خاک زمین
از آسمان فراترم
قلندرانه سوختم
لب از گلایه دوختم
برهنگی خریدمو
خر قه ی تن فروختم
هوا شدی نفس شدم
تیشه زدی ریشه شدم
آب شدی عطش شدم
سنگ زدی شیشه شدم
قلندرم قلندرم
گم شده ی در به درم
فروتر از خاک زمین
از آسمان فراترم
تهی زقهر و کین شدم
برهنه چون زمین شدم
مرا تو خواستی اینچنین
ببین که اینچنین شدم
سپرده ام تن به زمین
خون به رگ زمان شدم
سایه صفت در پی تو
راهی لامکان شدم
هیچ شدم تا که شوم
سایه ی تو وقت سفر
مرا به خویشتن بخوان
به باغ آیینه ببر
قلندرم قلندرم ...
.
.
.
پی نوشت:کامنت قبلی منو تو پست قبلیت سرسری نخون؛؛؛
چون دیگه من رفتم تا روز مباد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!.
...
پینوشت: جوابی که به کامنت قبلیت دادم رو سرسری نخون :)
...
....
مشکل از طنز شما نیس که به دل نمیشینه؛
مشکل ارزش ماهیت قضیه ای هس که طنز شده؛
مثلا شعر « پرواز» ارزش طنز را ندارد باید از در هجو وارد شد که نباید وارد شد؛وقتی اشتباه کوچکی از من سر بزد مادرم با طنز اشتباه م را به من میفهماند٬اما اگر اشتباه من بزرگ باشد آیا طنز جایز است!!!؟؟؟
سلام داداش جون
فک کنم یکم تغییرش دادی!بهتر شده!!
مثل همیشه عالی!
سلام
ممنون عزیزم
آره یه کم دست بردم توش یعنی بهش دستبرد زدم :)
جانا سخن از زبان ما میگویی...
Afarin be in ame khallaghiat!
خیلی خوبه گل پسر بهت افتخارمیکنم
مخلصیم :)
با سلام و ارادت:
آفرین بر این طنز روان و محکم
گفت: این چیزی که میگویی غرضورزانه است
گفت: دیدی انتقادی ساده هم مقدور نیست
سلام عزیزم
خیلی وقته ندیدیمت
انشاءالله فرصت دیدار دوباره به زودی پیش بیاد
یاعلی
شعراتون خیلی قشنگه ....ساده است و صمیمی .جنبه اجتماعی و طنزش که حکایت روزگار ماست باعث میشه راحت به دل بشینه
موفق باشین.
...انتقادی ساده هم مقدور نیست.
سلام
ذوقت قابل تحسینه ولی اگه تعصب نداری و روشنفکری از زبان روشنفکر ترین زن ایران هم بنویس.
"ترک ها که یکی از خودشون رو ول نمیکنن برن به بیگانه رای بدن، یا خود من که لر هستم و آقای موسوی بارها گفته من داماد لرها هستم که نمیرن به احمدی نژاد رای بدن"
پز روشنفکری در لباس ...
کرور کرور جای شعر گفتنه اگه....
سلام
عجب
عالی بود! این همه ذوق و هنر همراه با حق بینی و نکته سنجی.. شکر خدا که بهتون داده
ممنون
به همسرتون سلام برسونید
شعراتون عالیه:)))
خیلی تند و ژورنالیستی بود
از آرایه "افراط" تو شعر زیادی استفاده شده