.

.

.

.

عید دیدنیِ فراجناحی

چه فرقی می‌کند این آدمی کز دور می‌آید
خودش راضی‌ست یا بِا زور می‌آید
چه فرقی می‌کند با هاله‌ای از نور می‌آید
و یا با حالتی ناجور،
                   با مأمور می‌آید
چه فرقی می‌کند...
                   من عید حتماً می‌روم پیشش
و دستی می‌زنم آهسته بر ریشش
نه خواهم برد از یادش، نه خواهم گشت سیریشش

بگو بی‌پسته،
             بی‌بادام،
                      بی‌فندق،
وَ لبریز از نخودچی ظرفِ آجیلش
بگو بی‌سکه باشد سفره‌های سال‌تحویلش
بگو بیچاره باشد،
                 «بزچران‌الدوله» باشد نام فامیلش
بگو از جنس ساندیس است زنبیلش
چه فرقی می‌کند...
                    من عید حتماً می‌روم پیشش
و دستی می‌زنم آهسته بر ریشش
نه خواهم خواند بدبختش، نه خواهم گفت درویشش

بگو حتی ندارد توی جیبش یک هزاری هم
بگو حتی ندارد سیم کارتِ اعتباری هم
بگو نشمرده‌اند او را زمان سرشماری هم
بگو هرگز نداده رأی،
حتی رأیِ آری هم
چه فرقی می‌کند...
                   من عید حتماً می‌روم پیشش
و دستی می‌زنم آهسته بر ریشش
وگر شطرنج‌بازی هم کند بامن
نه خواهم خورد از او اسبی، نه خواهم کرد هی کیشش

بگو او نادر است و همسرش سیمین
بگو حتی فراتر رفته از فردین
بگو اسکار برده
                 چندتا هم خرس از برلین
چه فرقی می‌کند،
این‌گونه باشد یا سلحشوری به غیر از این
بگو جانش سلامت باد و قلبش باخدا... آمین!

چه فرقی می‌کند...
                     اصلاً بگو یارانه‌اش را هم نمی‌گیرد
فقط عیدانه می‌خواهد
                         ولی عیدانه‌اش را هم نمی‌گیرد
بگو حتی حقوقِ اندکِ ماهانه‌اش را هم نمی‌گیرد
چه فرقی می‌کند...
                     من عید حتماً می‌روم پیشش
و دستی می‌زنم آهسته بر ریشش
و گر ریشی ندارد هم، نخواهم کرد تفتیشش
نه خواهم رفت بر بامش
نه خواهم داد لو دیشش


همین مطلب در سایت دفتر طنز

نظرات 18 + ارسال نظر
بهزاد پنج‌شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 11:13

بازم تاکید می‌کنم واقعن خوب شده! 10 از 10

ممنون بهزادجان

اشک - غریبه جمعه 18 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 11:57 http://tashkan.blogsky.com

از اطلاع رسانی ات خوشم میاد
موفق باشی

فاطمه جمعه 18 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 20:38

سلام ببخشید میخواستم بپرسم چرا از شعرهاتون کتاب چاپ نمیکنید راستی کمی دیر شده ولی عیدتون مبارک

سلام
تعدادشون در اون حد نیست
اما در آینده چرا که نه

بتول دوشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 10:21

وااااای ! عالی بود !!!!!
منتظر عالی تر از این هم هستیم !

راشدانصاری شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 08:16 http://www.khaloorashed.blogfa.com

آفرین سید

ممنون خالو جان

yalda شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 17:23

بچه که بودیم دل درد ها را به هرزبان می گفتیم همه می فهمیدند.امااکنون درد دل ها را به صد زبان می گوییم و کسی نمی فهمد....
سلام واقا عالی بود .بسیارمتشکرم

سلام
لطف دارید

سمانه یکشنبه 27 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 11:26

وای وای وای عااااااااااااااااااااااااااالی بود!!!
من اولین بار بود که میومدم
حالم خوب شد
مرسی

موذن چهارشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 23:52 http://OGHAN444.BLOGFA.COM

سلام سید عزیز و دوست داشتنی
امشب برایم توفیقی بود تا در گردش وب به دام شما بیافتم و لحظاتی چند واقعا لذت بردم پس از سالها دوری از طنز روان گل آقائی چشم مان به طنز طنازانه شما روشن شد و البته واقعا روشن شد لذت کافی حاصل واقعا تشکر
بهترین ها را در همه اوقات برایتان آرزومندم
به ما هم سری بزنید بنده نوازی می کنید
خدا نگهدارتان باد

سلام
لطف دارید
با آرزوی موفقیت

آقابزرگ شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 11:57 http://agabozorg.blogfa.com

سلام بر سید طنازان:
محضوض شدیم بسیار زیاد. آقا این وبلاگ تبدیل به «صا ایران» شده. هر روز بهتر از دیروز.

سلام
ممنون آقابزرگ جان
:)

مرا نام سها است یکشنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 09:44

آقا باور کن حدود ده روزه هر روز این شعرو میخونم حفظش شدم!
منتظر شعرای جدیدیم.یه دنیا سپااااااااااااس

شخصی به نام هیچ کس شنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 00:45 http://www.nargesch.persianblog.ir

سلام،
شعر عــــــــــــالی بود، تبریک...
البته میدونم که میدونین واقعنش جدای از طنز و بزرگنمایی بعضی چیزا فرق میکنه که آدم با کیا معاشرت کنه... و البته حتما بهتر از من میدونین پس گفتنش خیری نداره...

در پناهش
یا علی

سلام
راستش من معمولا روی مضمون کارهام حساس هستم. در مورد این شعر هم باید بگم که من در اینجا حرفم عید دیدنی و رفت و آمد و رابطه‌ی محبت‌امیز بود و توی این شعر این زمینه های محبت‌آمیز را مد نظر داشتم که طبق باورهای دینی ما واقعا فراایدئولوژیک هستند
در روایات داریم که صله‌ارحام را حتی برای شخصی که کافر باشد هم باید بجا بیاوریم... و لابد آن روایت که حضرت علی با یک مسیحی همراه می‌شود و به واسطه‌ی همان هم‌صحبتی چندساعته در پایان حق دوستی را به جا می‌آورد و او را بدرقه می‌کند را شنیده‌اید و قس علی هذا

آبجی دوشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 16:23

داداش شعرات حرف نداره...عالیه...

ممنون آبجی جان :)

سورنا دوشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 18:13

سلام.خوب بود.

سلام
بسیار ممنون

اشک - غریبه سه‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 19:34 http://tashkan.blogsky.com

1000 از 1000
آفرین

کیارش جمعه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 16:30

هه هه هه ... مرسی سید جان

مرتضا.مروی شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 13:51 http://nikan36.blogfa.com

ایول......ایول!
خدا حفظتون کنه!

محمد صدیق یکشنبه 4 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 04:21 http://www.madaf.mihanblog.com

سلام
زیبا بودید و در خور تامل
لذت بردم..
با افتخار به رسم ادب دعوتید به 2 غزل[گل]
ودر صورت تمایل تبادل لینک

سلام
ممنون و متشکر

ماز سه‌شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 01:06

امروز ابوذز این شعر رو توی جلسه برامون خوند و ما بسیار لذت بردیم، واقعا خوب بود و بسیار جالب

قربونت :)

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد