مقدمه: این شعر شاید تذکرهی بعضی از اهالی هنر باشد که بدونِ تخصص، به واسطهی زیبایی چهره و رنگِ چشم وارد این عرصه میشوند و رهِ صد ساله را یکشبه طی میکنند...
هر کسی که نمرهاش تک میشود
بیخیال کسب مدرک میشود
همدمش سیگار و فندک میشود
مدتی در سیرک دلقک میشود
بعد چون از آن مکان دک میشود
در خیابانها مترسک میشود
در پیِ توزیعِ پوشک میشود
یا که کارش پخت اسنک میشود
□
ناگهان یک لحظه برفک میشود
بختِ او یکهو مبارک میشود
چون دماغش ریز و کوچک میشود
صورتش مثل عروسک میشود
مشقلیخان بود، بابک میشود
آبجیاقدس بود، پوپک میشود
لوبیا میریزد و جک میشود
مجری برنامه کودک میشود
کار و بارش عینِ غلتک میشود
چون اگر وبلاگِ او هک میشود
صاحب وبسایت بیشک میشود
بعدها خوانندهای تک میشود
اهل ساکسیفون و تنبک میشود
کارهایش هی پلیبک میشود
سیدیِ آثارِ او پَک میشود
نام او هم روی آن حک میشود
عطسههایش هم پیامک میشود
صاحبِ دفتر وَ دستک میشود
بانک پیشش عین قلک میشود
هرچه اغلب اندکاندک میشود
نزدِ او مانندِ موشک میشود
□
بعدها فرزند او تک میشود
بیخیال کسب مدرک میشود ...
زمستان 90
شما مدل یک شاعر بزرگ هستید
فوق العاده ست...!!!
افکارتون قابل تحسینه*
امیر آقا خیلی مخلصیم
آفرین
ثابت قدم باشی
با همین فرمون برو جلو!!
یا حق
سلام.خسته نباشید.
یکی ازدوستان وبلاگ شما رو بمن معرفی کرد ومن هم مثل شما گاه وبیگاه شعرهایی میگم اما به شعرهای شمانمی رسد ولی بدک نیست.
میخواستم بدونم شمابرای هرشعری که می سرایید چه مدت وقت می گذارید؟
سلام
بستگی به موردش داره. بعضی هاشون مدت ها در ذهنم خیس می خورند و گاه گاهی ابیاتی از آن را جایی یادداشت می کنم و در نهایت وقتی احساس می کنم به پختگی رسیده است ویرایش نهایی می کنم آن را. گاهی هم ظرف مدت کوتاهی به ذهن هجوم می آورد و در اولین دفعه ی نگارش ساختار منظم و نهایی اش را می یابد (مثل همین شعر یا شعر قلچماق و دانشجو)
سلام! به به! کلی خندیدم! :))
در فیس بُک با یاد کردن منبع به اشتراک گذاشتم!
سلام
:)
عالی بود
خیلی خوب
هم خندیدیم، هم اشارات تلخ خوبی داشت جدن
موفق باشید
سلام علیکم
بر خلاف بقیه، من احساس میکنم این شعرتان به خوبی سایر شعرهاتان نبود.
سلام
ممنون
بگذارید دلیلش را هم بگویم، به نظرم اندکی شغل هایی که در این شعر به آن ها اشاره شده، مظلوم واقع شده اند. هیچ کدام از اطرفیان من صاحب چنین مشاغلی نیستند، ولی شخصا به من برخورد و احساس کردم باید کسی از آنها دفاع می کرد. البته مشخص است شاعر چنین منظوری نداشته، ولی به هر حال این احساسیت که یک خواننده ممکن است آن را حس کند.
با این حال آخر شعر خیلی خوب تمام شده.
در ضمن شخصی که با نام "یک دوست" برای شعر بعد نظر گذاشته، من نیستم! البته مهم نیست.
منظورتان کدام شغل هاست؟
شغل های قسمت اول شعر، بیشتر.
سلام
من دنبال فندک می گشتم وبلاگ شما رو پیدا کردم
شعر مسخره و قشنگی بود.
تا حالا این قدر قافیه ندیده بودم
سبز باشی
سبز و آفتابی
سلام
:)
کولاکه