.

.

.

.

صبحی پر از خورشید

از عزاداران کسی آن عید را باور نکرد
قصه ی صبحی پر از خورشید را باور نکرد

تا ابد در حبس می مانیم ما زندانیان
چون کسی پایان این تبعید را باور نکرد

کی دلیلی می توان آورد؟ اینجا هیچ کس 
آن چه با چشمان خود می دید، را باور نکرد

باد ما را می بَرَد! زیرا کسی از جمع ما
ماجرای "سرو ِ بی تردید" را باور نکرد  

سرو کی در باد می لرزد؟ نمی بینی که سرو
قصه ی این باد با آن بید را باور نکرد

خواب مان برده ست و جز شب هیچ کس بیدار نیست
هیچ کس! چون هیچ کس خورشید را باور نکرد

9 بهمن 89
نظرات 10 + ارسال نظر
کیمیا سادات موسوی دوشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 23:44

با سلام خیلی قشنگ بود.اینکه قافیه ی خورشید را دوبار به کار برده بودید اصلا به چشم نیامد و این خیلی خوب است.

سلام
خیلی متشکر

محسن کریمخانی سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 00:27

سلام امیر جان
وبلاگتو از طریق فیسبوک پیدا کردم
شعرت قشنگ بود
منتظر شعرهای بعدی هستیم

سلام
ممنون

کیارش چهارشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 16:33 http://not5thioaa.mihanblog.com

سلام استاد. خوبید؟ دلم براتون بسی تنگیده است.
جشنواره ی تآتر فجر رو از دست ندید. من احتمالا وقت نکنم که با هم بریم... اگه برنامه ی خوبی شنیدم بهتون پیامک میزنم...

سلام
ممنون کیارش جان

فردوس...کجاست؟ پنج‌شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 00:55

بسم الرحمن...

غروب در نفس گرم جاده خواهم رفت
پیاده آمده بودم پیاده خواهم رفت

سعید پنج‌شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:00

خیلی خوب بود. احسنت.

[ بدون نام ] یکشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 14:21

مضمون شعر بسیار زیبا بود.
به خصوص می توان اشاره آن به مسائل اجتماعی و سیاسی امروز را دید
ممنون

محمد روحانی ( نجوا کاشانی ) دوشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:40 http://golestanesheroadab.persianblog.com

سلام و عرض ادب
.........
من که باور کردم زیبایی خورشید را
صبح زود از خواب بیدارم ، بده تایید را
باورت گر نیست مشکل نیست اما جان من
جان من ، جان خودت ، کتمان نکن تردید را

سلام
احسنت

محمد روحانی ( نجوا کاشانی ) دوشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:43 http://www.boostanetanz.blogfa.com

من که باور کرده ام زیبایی خورشید را
( ببخشید از حول دیگ افتادم توی آش ...... !)

ashkan چهارشنبه 4 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 14:43 http://tashkan.blogspot.com

ناز نفس ات !

جواد سه‌شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:59

شعر زیبایی بود اما تنها چیزی که من توی این بیست سال زندگیم فهمیدم این بود که سرو بی تردید بودن غالبا از روی حماقته

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد